خواستم خورشید باشم ابر گفت می خوام ببارم...(+ما هم ادم کم رو گفتیم باشه)
خواستم ابر باشم خورشید گفت برو کنار بچه جون
خوب ما چی کار کنیم به کسی بر نخوره؟
خواستم خورشید باشم ابر گفت می خوام ببارم...(+ما هم ادم کم رو گفتیم باشه)
خواستم ابر باشم خورشید گفت برو کنار بچه جون
خوب ما چی کار کنیم به کسی بر نخوره؟
تو حموم بودم ... مامانم اومده میگه
محسن یگانه می شناسی؟
می گم اره چطور مگه؟؟
.
.
.
می گه هیچی دختر همسایه بالایی اومده در خونه....
می گه از فرزاد فرزین نخون از یگانه بخون
حال خیلی خوبی دارم
بابا بزرگمم حالش خیلی خوب بود ولی بعد از مدتی مرد...
دختر که نباشی
.
.
.
پسری!!
باور کن .... حاضرم قسم بخورم
خوب دیگه من می رم دنبال اکتشافات دیگه
فعلا
-بابا می تونم برم خونه ی دوستم درس بخونم؟
-نه ... برو تو اتاقت درس بخون.
-اخه چرا؟
-چون اون زمان ها مامانت می یومد باهم درس می خوندیم...
رنگ پاییز سرد است ...
اما انان که پاییز را دوست ندارند
نمی دانند که پاییز همان بهاری است که....
عاشق شد
اغوش کسی را دوست بدار
که
.
.
.
بوی (بی کسی ) دهد
نه بوی
.
.
.
(هر کسی)
فقط رفت
بدون کلامی که بوی اشک دهد
فقط رفت
بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد
فقط رفت
و من شنیدم که توی دلش گفت
(راحت شدم)
درست که قدیمی ها می گفتند ...
(سختی ها نمک زندگی است) ...
اما چرا کسی فکر اینده رو نکرد؟
اری
.
.
.
تو این دوره زمونه که زندگی ها زخمی اند
اون نمک ها مزه ی درد می ده
می دونی بن بست زندگی کجاست
جایی که
نه حق خواستن داری
نه توانایی فراموش کردن...
تعداد صفحات : 5